lovely lady with an umbrella

صلح و جنگ

برای چنگ آوردنت با همه چیز جَنگیدم»

زَخم خوردم/ زَخم شنیدم/ زَخم دیدم

جراحتِ شیرینی بود.

تا اینکه یک روز

در کمال صلح و آرامش رَفتی»

جَــنگ اول چه بِــه بود از صُــلح آخر!


زمستان 97- علی متین فر



پ.ن: عکس بر گرفته از آلبوم هنری حمیدرضا محمدزاده

آه مظلومان دهلی دامن ما را گرفت

آیات خداوندی (قصیده)

آه از تو جوانی (شعر عاشقانه)

زَخم ,صلح ,جنگ ,یک ,پ ,فر ,صلح و ,و جنگ ,97 علی ,علی متین ,زمستان 97

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

This website for know about Shia and people of iran اجاره آپارتمان مبله و سوئیت مبله درتهران ، مشهد،اصفهان،کرمان،شیراز،اهواز،قشم baligal1gam ربات افزایش فالوور دست نوشته های صادق جِبلی مترجمی زبان ترکی استانبولی همه چیززز قابل عنوانه app padra elize تنـــــها خــُــدا